نشرات زنده
دانلود اپلیکیشن اندروید دانلود اپلیکیشن اندروید
فارسی English عربي
1267
-
الف
+

«محمدکاظم کاظمی»: شعر نو افغانستان در اشعار «واصف باختری» به یک بنای استوار می‌رسد

«محمدکاظم کاظمی» در یک مصاحبه پیرامون جایگاه برجسته زنده یاد «واصف باختری» در شعر نوین افغانستان سخن گفت.

به گزارش آی فیلم 2، «محمدکاظم کاظمی» شاعر و پژوهشگر افغانستانی ساکن ایران می‌گوید: موقعیت «واصف باختری» در شعر افغانستان مانند«اخوان ثالث» در شعر معاصر ایران است که گونه شعر نیمایی را تثبیت کرد.

«محمدکاظم کاظمی» در پی درگذشت «محمدشاه واصف باختری» درباره اهمیت و جایگاه شعری این شاعر، اظهار کرد: استاد «واصف باختری» حداقل از سه وجه برای شعر معاصر افغانستان دارای اهمیت است؛ وجه اول دانش والا و اطلاعات بسیار وسیع او از ادبیات کهن، ادبیات امروز و ادبیات جهان است که در نوشته‌ها و سخنرانی‌هایش بیشتر خود را نشان می‌دهد. وجه دوم در شعرهای خودش است و وجه سوم در پرورش شاعران دیگر در افغانستان است. 

او سپس درباره شعر «واصف باختری» گفت: اگر شروع جریان شعر نو، شعر نیمایی و شعر سپید را در افغانستان از حوالی دهه 1320 که سال تولد باختری است، در نظر بگیریم می‌توانیم بگوییم این جریان شعری در اشعار «واصف باختری» به خصوص در دهه 1350 که او به بلوغ شعری رسیده، به کمال می‌رسد. یعنی می‌توان گفت کمال‌یافته‌ترین اشعار را به لحاظ فرم و خصوصیاتی که شعر نو و شعر نیمایی دارد، در شعر واصف باختری می‌توان دید به خصوص این‌که شعرش از جهت مقررات و قواعدی که شعر نیمایی باید داشته باشد، بهنجار است.

کاظمی افزود: می‌توان گفت پیشنهادهایی را که «نیما یوشیج» در شعر نو دارد، آقای «واصف باختری» بیش و بهتر از هر شاعر دیگری درک کرده است. شعر نو افغانستان در اوایل مقداری حالت رمانتیک داشت، از لحاظ زبان خام بود، به لحاظ تصاویر، خیلی انتزاعی بود و در قواعد نیز خلل داشت اما واصف باختری آن را به حد کمال خود رساند.

این شاعر افغانستانی عنوان کرد: البته این مطالب به این معنا نیست که الزاماً بهترین‌ نمونه‌های شعر نو افغانستان از واصف باختری است؛ نباید اغراق کرد. باید پذیرفت ما شاعری مانند «قهار عاصی» را داریم که بسیار توانا است و و حتی شعرش بیشتر از شعر «واصف باختری» میان مردم راه پیدا کرده است. بعد از او، شاعران جوان‌تری داریم که در سال‌های اخیر کار کرده‌اند و شعر نو افغانستان را پله‌پله پیش برده‌اند. می‌توان گفت شعر نو افغانستان در اشعار واصف باختری به یک بنای استوار می‌رسد.

به گفته او، شعرهای نیمایی «واصف باختری» بیشتر مطرح و شناخته‌شده هستند اما شعر سپید، غزل و قطعه نیز داشته است.

او در توضیح این‌که درباره واصف باختری گفته شده «در غزل به «ملک‌الشعرا بهار» و در شعر نو به «اخوان ثالث» پهلو می‌زند»، گفت: واقعیت این است که ما درباره هیچ کس به افراط و یا تفریط نباید بگوییم؛ اگر پهلوزدن را به صورت مطلق در نظر بگیریم و بدون در نظر داشتن شرایط جغرافیایی بگوییم شعر واصف باختری با شعر اخوان برابری می‌کند، مقداری اغراق‌آمیز است زیرا «اخوان ثالث» چهره‌ای است که کمتر اتفاق افتاده شاعری به مرزها و ساحت‌های او نزدیک شود، همین‌طور «ملک‌الشعرای بهار».

کاظمی در این خصوص ادامه داد: اما اگر پهلوزدن را در پیکره شعر معاصر افغانستان ببینیم می‌تواند معنا داشته باشد؛ در شعر افغانستان می‌توانیم بگوییم موقعیت «واصف باختری» در این کشور مانند «اخوان ثالت» در شعر ایران است. چنین تعبیری را می‌شود به کار برد؛ یعنی جایگاهی که اخوان در تثبت کردن شعر نیمایی در ایران دارد، «واصف باختری» نیز کاری شبیه به او در شعر افغانستان انجام داده البته با درنظر داشتن مقیاس شعر افغانستان آن دوره. واصف باختری بیشتر شعرهایش را در دهه 1360 و 1370 سروده که مطرح‌ترین کارهایش نیز برای همان دوران است.

لازم به ذکر است «محمدشاه واصف باختری»، شاعر، نویسنده و مترجم شناخته‌شده‌ افغانستان و پژوهشگر حوزه‌ زبان و ادبیات زبان فارسی در تاریخ 28 سرطان(تیر) در امریکا درگذشت.

م ا 

نظر شما
ارسال نظر